مسعود سعد سلمان » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۱۰ - ستایشگری
ای بزرگی که در همه احوال
ناصر تو خدای بیچونست
کمترین پایه ای ز همت تو
برترین موضعی ز گردونست
خلق تو جسم عنبر ساراست
[...]
مسعود سعد سلمان » دیوان اشعار » مثنویات » شمارهٔ ۱۰ - مدح شاهینی
او نه زین پر دلان اکنونست
که به مردی ز رستم افزونست
سنایی » حدیقة الحقیقه و شریعة الطریقه » الباب الاوّل: در توحید باری تعالی » بخش ۱۹ - فصل اندر صُنع و قدرت
سیم زار از نهاد وارونست
لعل شاد از درون پرخونست
سنایی » حدیقة الحقیقه و شریعة الطریقه » الباب الاوّل: در توحید باری تعالی » بخش ۶۲ - المثل فی الخشوع و حضور القلب فی الصّلوة قصّة امیرالمؤمنین علیهالسّلام
گفت کمتر شد آن اَلم چونست
وز چه جای نماز پُر خونست
سنایی » حدیقة الحقیقه و شریعة الطریقه » الباب الاوّل: در توحید باری تعالی » بخش ۸۱ - فی الکرامة
موسئی را که خفتهٔ کونست
فرّ عونش هلاک فرعونست
سنایی » حدیقة الحقیقه و شریعة الطریقه » الباب الثّالث: اندر نعت پیامبر ما محمّد مصطفی علیهالسّلام و فضیلت وی بر جمیع پیغمبران » بخش ۲۶ - صفت حرب صفّین و کشته شدن عمّار یاسر رضی اللّٰه عنه
گفت عمّار بس همایونست
قاتلِ او بدان که ملعونست
سنایی » حدیقة الحقیقه و شریعة الطریقه » الباب الخامس فی فضیلة العلم، ذکر العلم اربح لانّ فضله ارجح » بخش ۹ - حکایت در کمال عشق و عاشقی
هرچه آن نقش دور گردونست
از سرا ضرب عشق بیرونست
سنایی » حدیقة الحقیقه و شریعة الطریقه » الباب السّابع فصل فیالغرور و الغفلة والنسیان و حبّالامانی والتّهور فی امور الدّنیا و نسیانالموت والبعث والنشر » بخش ۱۲ - در نکوهش این جهان
اینک امروز ربع مسکونست
قطرهای از هزار جیحونست
سنایی » حدیقة الحقیقه و شریعة الطریقه » الباب الثامن ذکرالسطان یستنزلالامان » بخش ۴ - فی صفة سهمه و اقباله
آفتابی که شاه گردونست
هیچ بیتیغ نیست شه چونست
سنایی » حدیقة الحقیقه و شریعة الطریقه » الباب الثامن ذکرالسطان یستنزلالامان » بخش ۴۸ - در مدح شیخالامام جمالالدّین ابونصر احمدبن محمّدبن سلیمان الصغانی
تا تو بر منبری فلک دونست
من نگویم که استوا چونست
سنایی » حدیقة الحقیقه و شریعة الطریقه » الباب التاسع فیالحکمة والامثال و مثالب شعراءالمدّعین ومذّمةالاطباء والمنجّمین » بخش ۴۹ - فی صفةالسّعد والنّحس منالکواکب السبعة
شمس خود کدخدای گردونست
نیرّست از کواکبان چونست
نظامی » خمسه » هفت پیکر » بخش ۲۹ - نشستن بهرام روز سهشنبه در گنبد سرخ و افسانه گفتن دختر پادشاه اقلیم چهارم
جامه را سرخ کرد کاین خونست
وین تظلم ز جور گردونست
نظامی » خمسه » هفت پیکر » بخش ۳۷ - فرجام کار بهرام و ناپدید شدن او در غار
هر جسد را که زیر گردونست
مادری خاک و مادری خونست
کمالالدین اسماعیل » قطعات » شمارهٔ ۵۳ - وله ایضا
نظم و نثر سخن برابر نیست
گرچه هر یک چو دّر مکنونست
سخن نثر اگرچه بس نغزست
کار منظوم خود دگر گونست
آن نبینی که آهن بی قدر
[...]
ابن یمین » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ١٠٨
حالت مال و علم اگر خواهی
تا بدانی که هر یکی چونست
مال دارد چو بدر روی به کاست
علم چون ماه نو در افزونست
رفع را بین که حق ادریس است
[...]
ابن یمین » دیوان اشعار » مثنویات » شمارهٔ ٩ - مثنوی مجلس افروز
هر زمان حال ما دگر گونست
کس چه داند که حال ما چونست
هلالی جغتایی » شاه و درویش » بخش ۳۶ - رفتن شاهزاده به دیدن درویش
گفت روزم دو دیده پرخونست
حال شب را چه گویمت که چونست؟
هلالی جغتایی » شاه و درویش » بخش ۴۶ - آمدن گدا به دربار شاه
لیک از آنجا که دور گردونست
هر زمان حالتی دگرگونست
هلالی جغتایی » شاه و درویش » بخش ۴۸ - عزیمت کردن شاه بر سر خصم و ظفر یافتن او بر دشمن و کشته شدن رقیب
شفقی کو به اوج گردونست
اثر سرخی همان خونست