سنایی » حدیقة الحقیقه و شریعة الطریقه » الباب العاشر فی سبب تصنیف الکتاب و بیان کتابة هذا الکتاب رعایة لذوی الالباب » بخش ۲ - اندر خط و قلم و کاغذ و خاطر گوید
گرچه از عقل دیده پرهوشم
پیش چشم تو حلقه در گوشم
نظامی » خمسه » هفت پیکر » بخش ۲۶ - نشستن بهرام روز شنبه در گنبد سیاه و افسانه گفتن دختر پادشاه اقلیم اول
با شبیخون ماه چون کوشم
آفتابی به ذره چون پوشم
نظامی » خمسه » هفت پیکر » بخش ۲۷ - نشستن بهرام روز یکشنبه در گنبد زرد و افسانه گفتن دختر پادشاه اقلیم دوم
چون ز خوان اوفتاد سرپوشم
خواه بگذار و خواه بفروشم
نظامی » خمسه » هفت پیکر » بخش ۳۵ - شکایت کردن هفت مظلوم
خواستم کان علاقه بفروشم
وز بها گه خورم گهی پوشم
عراقی » عشاقنامه » آغاز کتاب » بخش ۱۱ - اندر ابتدای کتاب
روز و شب درد درد مینوشم
در خروشم، اگر چه خاموشم
حکیم نزاری » مثنوی روز و شب » بخش ۲۱ - اظهار بندگی کردن شاعر در پیشگاه شاه
عزم دارم که شقه ای پوشم
گوشه ای گیرم و در آن کوشم
اوحدی » جام جم » بخش ۱۵ - در تخلص به اسم خواجه غیاثالدین
بعد ازین چون قلم به سر کوشم
جامهٔ کاغذین فروپوشم
جهان ملک خاتون » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۰۰۴
دوش می رفت دوش بر دوشم
زد بطر آن مه کله پوشم
صبحگاهش به خواب می دیدم
که به ناز آمدی در آغوشم
آن چنان بی خبر شدم در خواب
[...]
شاه نعمتالله ولی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۰۹۴
دُرد دردش به ذوق می نوشم
خلعت از جود عشق می پوشم
غم عشقش خریده ام به جهان
به همه کائنات نفروشم
تاج عشق ویست بر سرمن
[...]
جامی » هفت اورنگ » سلسلةالذهب » دفتر اول » بخش ۲۶ - در ذکر قلبی آنان که دم از ذکر قلبی زنند و بر خود علامات آن نصب کرده آن را از قبیل ذکر خفیه شمارند و ندانند که آن نیز حکم ذکر جهر دارد بلکه ذکر جهر نیز از آن بهتر است زیرا که در ذکر جهر اصل ذکر متحقق است و احتمال غیر آن ندارد به خلاف ذکر خفیه
روز تا شب به ذکر می کوشم
ذکر حق را ز خلق می پوشم
جامی » هفت اورنگ » سلسلةالذهب » دفتر اول » بخش ۱۵۰ - حکایت بر سبیل تمثیل
بار من روغن است و می کوشم
کش رسانم به شهر و بفروشم
ملکالشعرا بهار » منظومهها » کارنامهٔ زندان » بخش ۱۴ - در صفت محبس تأمینات
میرود خوابو میپرد هوشم
می کفدمغز و میدرد گوشم
رهی معیری » چند قطعه » قطعهٔ ۲۷ - آتش
پیش آتش از آن ماه سرکش
شکوه راند زبان خموشم
وز دل گرم و سوزان آتش
حرف جانسوزی آید به گوشم