گنجور

سعدی » مواعظ » قطعات » شمارهٔ ۱۷۹

 

پسران فلان سه بدبختند

که چهارم نزاد مادرشان

این بدست آن بتر به نام ایزد

وان بتر تر که خاک بر سرشان

سعدی
 

سلطان ولد » ولدنامه » بخش ۵ - در بیان آنکه حق تعالی خلق را از ظلمت آفرید و مراد از ظلمت آب و گل است که حیوانیست و بخواب وخور میزید نور خود را بر آن ظلمت نثار کرد که ان اللّه تعالی خلق الخلق فی ظلمة ثم رش علیهم من نوره و در تقریر آنکه حق تعالی چون آدمی را آفرید قابلیت آنش دادکه او را بشناسد پس از هر صفت بی پایان خود اندک اندک در او تعبیه کرد تا از این اندک آن بسیار و بینهایت را تواند فهم کردن چنانکه از مشتی گندم انباری را و از کوزۀ آب جوئی را اندکی بینائی داد شود که همه بینائی چه چیز است و همچنین شنوائی و دانائی و قدرت الی ما نهایه همچون عطاری که از انبارهای بسیار اندک در طبله‌ها کند و بدکان آورد همچون حنا و عود و شکر و غیر آن تا آن طبله‌ها انموذج انبارها باشد از این روی میفرماید که و مااوتیتم من العلم الا قلیلا مقصودش علم تنها نیست یعنی آنچنانکه از علم اندکی دادم از هر صفتی نیز اندک دادم تا ازاین اندک آن بی نهایت معلوم شود پس طبله‌های عطار صورت انبارهاش باشد که خلق آدم علی صورته

 

نور خود را نثار بر سرشان

کرد تا شد لقاش در خورشان

سلطان ولد
 

آذر بیگدلی » دیوان اشعار » مثنویات » شمارهٔ ۱۱

 

سایه ی تاج تست بر سرشان

پایه ی تخت تست در برشان

آذر بیگدلی
 
 
sunny dark_mode