گنجور

جامی » دیوان اشعار » فاتحة الشباب » غزلیات » شمارهٔ ۲۹۳

 

پیش تو جا نمی توانم کرد

وز تو خو وا نمی توانم کرد

می توانم ز خویش قطع امید

وز تو قطعا نمی توانم کرد

بی تو گفتم که صبر پیشه کنم

[...]

جامی
 
 
sunny dark_mode