گنجور

مسعود سعد سلمان » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۲

 

ای می لعل راحت جان باش

طبع آزاده را به فرمان باش

روزگار بخست مرهم شو

دردمندم ز چرخ درمان باش

بی تو بیجان تنی است جام بلور

[...]

مسعود سعد سلمان
 

شاه نعمت‌الله ولی » مثنویات » شمارهٔ ۵۶

 

در طریقت رفیق یاران باش

سر خود زیر پای ایشان باش

شاه نعمت‌الله ولی
 

بیدل دهلوی » ترجیع بند

 

ای همه جسم اندکی جان باش

سخت افسرده‌ای پَرافشان باش

حرفِ درد آشیانِ موزونی‌ست

ناله شو ذکرِ عندلیبان باش

گو به فریادِ ما کسی نرسد

[...]

بیدل دهلوی
 
 
sunny dark_mode