گنجور

امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۹۹۴

 

با رخت شب چراغ نتوان کرد

بی رخت سینه داغ نتوان کرد

پیش تو آفتاب نتوان جست

روز روشن چراغ نتوان کرد

از دو زلفت کمان شده ست تنم

[...]

امیرخسرو دهلوی
 
 
sunny dark_mode