×
سنایی » حدیقة الحقیقه و شریعة الطریقه » الباب الاوّل: در توحید باری تعالی » بخش ۳۱ - اندر شکر و شکایت
خسروان در رهش کُله بازان
گردنان بر درش سراندازان
سنایی » حدیقة الحقیقه و شریعة الطریقه » الباب السّادس فی ذکر نفس الکلّی واحواله » بخش ۳ - جوابها که با نفس کلّی گوید
سر بسان سران سرافرازان
قد چو اومید ابلهان یازان
سنایی » حدیقة الحقیقه و شریعة الطریقه » الباب السّادس فی ذکر نفس الکلّی واحواله » بخش ۱۷ - در طلب دنیا و غرور او گوید
که تو اندر جهان بدسازان
همچو رازی به دست غمازان
سنایی » حدیقة الحقیقه و شریعة الطریقه » الباب الثامن ذکرالسطان یستنزلالامان » بخش ۴۲ - اندر مدح صدرالامام تاجالوزراء ابیمحمدبن الحسنبن منصور گوید
ملکت از وی مرفّه و نازان
هفت سیارهاش چو دمسازان
سنایی » حدیقة الحقیقه و شریعة الطریقه » الباب التاسع فیالحکمة والامثال و مثالب شعراءالمدّعین ومذّمةالاطباء والمنجّمین » بخش ۲ - فی شکایة اهل الزمان
به گه لقمه چون سبع تازان
به گه شهوه همچو خر یازان
سنایی » حدیقة الحقیقه و شریعة الطریقه » الباب التاسع فیالحکمة والامثال و مثالب شعراءالمدّعین ومذّمةالاطباء والمنجّمین » بخش ۳۳ - در صفت جاهجویان و زر طلبان و درویشان صورت گوید
پرده در همچو راز غمّازان
بینمازان بیهده تازان
نظامی » خمسه » هفت پیکر » بخش ۵ - دعای پادشاه سعید علاء الدین کرپ ارسلان
نخری زرق کیمیاسازان
نپذیری فریب طنازان
نظامی » خمسه » هفت پیکر » بخش ۳۲ - نشستن بهرام روز آدینه در گنبد سپید و افسانه گفتن دختر پادشاه اقلیم هفتم
کاین غزل گفته شد چو دمسازان
زو خبر یافتند همرازان
کمالالدین اسماعیل » مثنویات » شمارهٔ ۲ - و قال ایضاً فی هجو شهاب الدّین عمر اللنبانی (مثنوی)
تو خرامان و گردن افرازان
نِقره اندر قفای تو تازان
اوحدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۰۳
کیست آن مه؟ که میرود نازان
عاشقان در پیش سراندازان
پای وصلش ز سوی ما کوتاه
دست هجرش به جان ما یازان
حلقهای دو زلف چون رسنش
[...]
جامی » هفت اورنگ » سلسلةالذهب » دفتر دوم » بخش ۴۲ - حکایت مجنون
نیمروزی به کام دمسازان
یافت در خواب چشم غمازان
جامی » هفت اورنگ » سلسلةالذهب » دفتر سوم » بخش ۱۵ - حکایت غازان که از برای یک توبره کاه آتش در خرمن ظالمی انداخت و از پرتو آن عالمی را روشن ساخت
سرور خیل غازیان غازان
بر سر دشمنان دین تازان
جامی » هفت اورنگ » سلسلةالذهب » دفتر سوم » بخش ۱۷ - حکایت پادشاهی که گوش وی گرفته بود و سامعه وی خلل پذیرفته و بر ناشنیدن آواز دادخواهان و سؤال محتاجان تأسف می خورد و اظهار تلهف می کرد
رستی از رنج ناخوش آوازان
جستی از دام کید غمازان
جامی » هفت اورنگ » سلسلةالذهب » دفتر سوم » بخش ۳۳ - گفتار در بیان آنکه پادشاهان را از دو کس گریز نیست عالمی که کار دین وی سازد و وزیری که کار دنیای وی پردازد
نه که پهلوی ظلم پردازان
بنشیند به قربشان نازان