گنجور

رودکی » قصاید و قطعات » شمارهٔ ۱۷

 

این جهان پاک خواب کردار است

آن شناسد که دلش بیدار است

نیکی او به جایگاه بد است

شادی او به جای تیمار است

چه نشینی بدین جهان هموار؟

[...]

رودکی
 

ابوالفضل بیهقی » تاریخ بیهقی » باقیماندهٔ مجلد پنجم » بخش ۲۲ - فرو گرفتن حاجب علی

 

این جهان پاک‌ خواب کردار است

آن شناسد که دلش بیدار است‌

نیکی او بجایگاه بد است‌

شادی او بجای تیمار است‌

چه نشینی بدین جهان هموار؟

[...]

ابوالفضل بیهقی
 

ناصرخسرو » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۳۵

 

هر که گوید که چرخ بی‌کار است

پیش جانش ز جهل دیوار است

کس ندید، ای پسر، نه نیز شنید

هیچ گردنده‌ای که بی‌کار است

چون نکو ننگری که چرخ به روز

[...]

ناصرخسرو
 

سنایی » طریق التحقیق » بخش ۷۷ - فصل فی ختم الکتاب

 

هزل را خواستگار بسیار است

زنخ و ریشخند در کار است

سنایی
 

نظامی » خمسه » هفت پیکر » بخش ۳۶ - کشتن بهرام وزیر ظالم را

 

تا نگویی که عدل بی یار است

آسمان و زمین بدین کار است

نظامی
 

ظهیر فاریابی » مثنویات » شمارهٔ ۱

 

بر جهان شکرهای بسیار است

که قزل ارسلان جهاندار است

ظهیر فاریابی
 

عراقی » عشاق‌نامه » فصل سوم و چهارم » بخش ۵ - مثنوی

 

دل عاشق ز عشق بیمار است

نالهٔ زیر عاشقان زار است

عراقی
 

عراقی » عشاق‌نامه » فصل هفتم » بخش ۴ - حکایت

 

او سراپای تخت انوار است

او مطایای رخت اسرار است

عراقی
 

سلطان ولد » ولدنامه » بخش ۵ - در بیان آنکه حق تعالی خلق را از ظلمت آفرید و مراد از ظلمت آب و گل است که حیوانیست و بخواب وخور میزید نور خود را بر آن ظلمت نثار کرد که ان اللّه تعالی خلق الخلق فی ظلمة ثم رش علیهم من نوره و در تقریر آنکه حق تعالی چون آدمی را آفرید قابلیت آنش دادکه او را بشناسد پس از هر صفت بی پایان خود اندک اندک در او تعبیه کرد تا از این اندک آن بسیار و بینهایت را تواند فهم کردن چنانکه از مشتی گندم انباری را و از کوزۀ آب جوئی را اندکی بینائی داد شود که همه بینائی چه چیز است و همچنین شنوائی و دانائی و قدرت الی ما نهایه همچون عطاری که از انبارهای بسیار اندک در طبله‌ها کند و بدکان آورد همچون حنا و عود و شکر و غیر آن تا آن طبله‌ها انموذج انبارها باشد از این روی میفرماید که و مااوتیتم من العلم الا قلیلا مقصودش علم تنها نیست یعنی آنچنانکه از علم اندکی دادم از هر صفتی نیز اندک دادم تا ازاین اندک آن بی نهایت معلوم شود پس طبله‌های عطار صورت انبارهاش باشد که خلق آدم علی صورته

 

مشت گندم نه دور از انبار است

اندکش گرچه عین بسیار است

سلطان ولد
 
 
۱
۲
۳
۵
sunny dark_mode