مسعود سعد سلمان » دیوان اشعار » مثنویات » شمارهٔ ۴ - ستایش سلطان مسعود
او به من شاد و من بدو شادم
او چنین باد و من چنین بادم
سنایی » طریق التحقیق » بخش ۲۱ - فی تخلص الممدوح و تلخیص الروح
در این گنجنامه بگشادم
وین سخن را اساس بنهادم
سنایی » حدیقة الحقیقه و شریعة الطریقه » الباب الثّالث: اندر نعت پیامبر ما محمّد مصطفی علیهالسّلام و فضیلت وی بر جمیع پیغمبران » بخش ۳۱ - سبب قتل امیرالمؤمنین حسنبن علی علیهالسّلام
کین نکو عقد مرا ترا دادم
به تو بخشیدم و فرستادم
سنایی » حدیقة الحقیقه و شریعة الطریقه » الباب الثامن ذکرالسطان یستنزلالامان » بخش ۲۱ - حکایت در عفو پادشاه
فعل تو من به گفت تو دادم
شاد زی تو که من ز تو شادم
سنایی » حدیقة الحقیقه و شریعة الطریقه » الباب العاشر فی سبب تصنیف الکتاب و بیان کتابة هذا الکتاب رعایة لذوی الالباب » بخش ۲۷ - کتاب کتبه الی بغداد مع نسخة تصنیفه انفذه عند الامام الاجل الاوحد برهانالدّین ابیالحسن علیبن ناصر الغزنوی یعرف به بریانگر
گفتم این و برت فرستادم
درِ گنج علوم بگشادم
جمالالدین عبدالرزاق » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۹۵ - دوری از خدمت
بخدائی که فیض رحمت او
کرد از بند حرص آزادم
که من از خدمت چو تو مخدوم
تا به ناکام دور افتادم
نه دو دیده بخواب دربستم
[...]
نظامی » خمسه » هفت پیکر » بخش ۲۶ - نشستن بهرام روز شنبه در گنبد سیاه و افسانه گفتن دختر پادشاه اقلیم اول
چون یکی لحظه مهلتش دادم
گفت بگشای دیده بگشادم
نظامی » خمسه » هفت پیکر » بخش ۲۸ - نشستن بهرام روز دوشنبه در گنبد سبز و افسانه گفتن دختر پادشاه اقلیم سوم
گرچه یک دم نرفتی از یادم
با کسی راز خویش نگشادم
نظامی » خمسه » هفت پیکر » بخش ۲۹ - نشستن بهرام روز سهشنبه در گنبد سرخ و افسانه گفتن دختر پادشاه اقلیم چهارم
وانکه انگشتری فرستادم
به نکاح خودش رضا دادم
نظامی » خمسه » هفت پیکر » بخش ۳۰ - نشستن بهرام روز چهارشنبه در گنبد پیروزه رنگ و افسانه گفتن دختر پادشاه اقلیم پنجم
که من اینجا به خود نیفتادم
دیو بگذار کهآدمیزادم
نظامی » خمسه » هفت پیکر » بخش ۳۵ - شکایت کردن هفت مظلوم
پس به دژخیم خونیان دادم
سوی زندان خود فرستادم
نظامی » خمسه » هفت پیکر » بخش ۳۵ - شکایت کردن هفت مظلوم
گفت از این نقدها که آزادم
بهترم دِه که بهترت دادم
کمالالدین اسماعیل » مثنویات » شمارهٔ ۲ - و قال ایضاً فی هجو شهاب الدّین عمر اللنبانی (مثنوی)
بعد ازین کهت زر و درم دادم
هیچ کس را ز خانهات گادم؟
عراقی » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۱۵ - ایضاله
دوش مانا شنید فریادم
کرد بیمار پرسشی بادم
من هم از روی باد پیمایی
نفسی با نسیم بگشادم
با دلش رمزکی فرو گفتم
[...]
جامی » هفت اورنگ » سلسلةالذهب » دفتر اول » بخش ۷۵ - در بیان آنکه نشئه ملکیه ادراک این معنی نمی کرد و لهذا زبان طعن بر آدم علیه السلام گشادند و بر وی به فساد و سفلک گواهی دادند
لاجرم گاه خلقت آدم
می زدند از غرور و دعوی دم
جامی » هفت اورنگ » سلسلةالذهب » دفتر اول » بخش ۸۴ - در تأسف و تلهف بر نایافت صحبت عزیزانی که اذا رأوا ذکر الله نشان ایشان است و اولئک الذین انعم الله علیهم در شأن ایشان است
دیدنش از خدا دهد یادم
کند از دیدن خود آزادم
جامی » هفت اورنگ » سلسلةالذهب » دفتر دوم » بخش ۶۵ - قصه ملاقات ذوالنون مصری قدس الله تعالی سره در حرم مکه با آن کنیزک و مقالات ایشان با یکدیگر
پشت خود را به خانه بنهادم
واندر آن داد فکر می دادم
هلالی جغتایی » شاه و درویش » بخش ۴۷ - به وصل رسیدن درویش و دوری او بار دیگر به جور رقیب
داد مانند کاه بر بادم
زان به گردون رسید فریادم
شیخ بهایی » کشکول » دفتر پنجم - قسمت اول » بخش پنجم - قسمت اول
دیدنش از خدا دهد یادم
کند از دیدن خود آزادم