گنجور

رودکی » قصاید و قطعات » شمارهٔ ۴۰

 

صرصر هجر تو، ای سرو بلند

ریشهٔ عمر من از بیخ بکند

پس چرا بستهٔ اویم همه عمر؟

اگر آن زلف دوتا نیست کمند

به یکی جان نتوان کرد سؤال:

[...]

رودکی
 

خاقانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۵۷ - قصیده

 

بس بس ای طالع خاقانی چند

چند چندش به بلا داری بند

جو به جو راز دلش دانستی

که به یک نان جوین شد خرسند

مدوانش که دوانیدن تو

[...]

خاقانی
 

جامی » هفت اورنگ » سبحة‌الابرار » بخش ۲ - جامی که قوی شکسته حال است

 

چون فال زنان ناخردمند

گرد آورده ست مهره ای چند

جامی
 
 
۱
۲
۳
sunny dark_mode