گنجور

سنایی » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۲۱ - در مذمت اهل روزگار

 

مرد هشیار در این عهد کم است

ور کسی هست بدین متهم است

زیرکان را ز در عالم و شاه

وقت گرم است نه وقتِ کرم است

هست پنهان ز سفیهان چو قدم

[...]

سنایی
 

خاقانی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۳

 

بخت بدرنگ من امروز گم است

یارب این رنگ سواد از چه خم است

دلدل دل ز سر خندق غم

چون جهانم که بس افکنده سم است

با من امروز فلک را به جفا

[...]

خاقانی
 

خاقانی » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ۵۰ - در حکمت

 

ای فتی فتوی غدرت ندهم

کافت غدر هلاک امم است

غدر نقابی بنیاد وفاست

اینت بنیاد که جان را حرم است

صبح حشر است مزن نقب چنین

[...]

خاقانی
 

جامی » دیوان اشعار » واسطة العقد » غزلیات » شمارهٔ ۶۶

 

آنچه در عشق توأم دمبدم است

رنج بر رنج و الم بر الم است

شاد باد از تو دل پر هوسان

گر من از غصه بمیرم چه غم است

نیست برمن ستم از تیغ تو زخم

[...]

جامی
 

اهلی شیرازی » دیوان اشعار » تواریخ » شماره ۲ - در ولادت ملک منصور گوید

 

بخت ملک قاسم از الطاف حق

چرخ بحکمش شد و او حکم است

داد خدایش خلفی کز شرف

مشتریش چاکر و مه خادم است

اختر فرخنده منصور نام

[...]

اهلی شیرازی
 

نشاط اصفهانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۵۴

 

جان و جانان، دل و دلبر به هم است

تن اگر دور بماند چه غم است

چشم و زلف تو ببایست که نیست

ورنه از سنبل و نرگس چه کم است

سینه با مهر تو آتشکده است

[...]

نشاط اصفهانی
 

ایرج میرزا » مثنوی‌ها » شمارهٔ ۲۷ - قبلۀ آمال

 

روی رخشنده تو قبله ماست

مَردُمِ دیده ما قبله نُماست

ایرج میرزا
 
 
sunny dark_mode