گنجور

انوری » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۳۷ - در وصف ربیع و مدح مجدالدین ابوالحسن عمرانی

 

روز عیش و طرب و بستانست

روز بازار گل و ریحانست

تودهٔ خاک عبیر آمیزست

دامن باد عبیر افشانست

وز ملاقات صبا روی غدیر

[...]

انوری
 

کلیم » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۱۰

 

دلم با چشم تر یکرنگ از آنست

که پای اشک خونین در میانست

بآب تیغ او نازم که در خاک

همان خونابه زخمش روانست

چه طفلست اینکه گاه مشق بیداد

[...]

کلیم
 

صغیر اصفهانی » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ۱۳ - قطعه

 

اگر دانائی اندر کار باشد

کمال مرد در نطق و بیانست

ولی گر نیست دانائی مسلم

تکلم آفت ایمان و جانست

خلاصه بهر هر دانا و نادان

[...]

صغیر اصفهانی
 
 
sunny dark_mode