گنجور

مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۶۷۸

 

من اگر نالم اگر عذر آرم

پنبه در گوش کند دلدارم

هر جفایی که کند می رسدش

هر جفایی که کند بردارم

گر مرا او به عدم انگارد

[...]

مولانا
 

مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۶۷۹

 

من اگر مستم اگر هشیارم

بنده چشم خوش آن یارم

بی‌خیال رخ آن جان و جهان

از خود و جان و جهان بیزارم

بنده صورت آنم که از او

[...]

مولانا
 

قاسم انوار » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۴۴۰

 

نه تنها من خراب و مست یارم

همه مستند در دار و دیارم

از اول کار دل هم عاشقی بود

بآخر عاشقی شد کار و بارم

برو زاهد، مگو از حور و جنت

[...]

قاسم انوار
 

جامی » هفت اورنگ » سبحة‌الابرار » بخش ۵۳ - حکایت آن حاجی غریب با آن جنی مهیب

 

گفت من سوی یکی رو دارم

از دو گویان جهان بیزارم

جامی
 

طغرای مشهدی » گزیدهٔ اشعار » ابیات برگزیده از غزلیات » شمارهٔ ۵۲۳

 

می زنم گام و ندارم خبری

من درین دایره چون پرگارم

بس که چون سایه نشستم بر خاک

گشت یکسان به زمین، رفتارم

طرح صد خانه خرابی در کف

[...]

طغرای مشهدی
 
 
sunny dark_mode