×
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۶۷۸
من اگر نالم اگر عذر آرم
پنبه در گوش کند دلدارم
هر جفایی که کند می رسدش
هر جفایی که کند بردارم
گر مرا او به عدم انگارد
[...]
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۶۷۹
من اگر مستم اگر هشیارم
بنده چشم خوش آن یارم
بیخیال رخ آن جان و جهان
از خود و جان و جهان بیزارم
بنده صورت آنم که از او
[...]
قاسم انوار » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۴۴۰
نه تنها من خراب و مست یارم
همه مستند در دار و دیارم
از اول کار دل هم عاشقی بود
بآخر عاشقی شد کار و بارم
برو زاهد، مگو از حور و جنت
[...]
جامی » هفت اورنگ » سبحةالابرار » بخش ۲۲ - عقد پنجم در بیان یکتایی و برهان بی همتایی حق سبحانه که در بیان و برهان همه زبان آوران یکسانند و همه بی زبانان یکزبان
گاه گویی که من آن گلزارم
که دهد بر گل عرفان خارم
جامی » هفت اورنگ » سبحةالابرار » بخش ۴۷ - حکایت عیاری که در زیر چوب شحنه چندان دندان فشرد که درم سیم در زیر دندان وی پاره پاره شد و دینار صبر وی درست بیرون آمد
زد رقم سکه نو بر کارم
که به صبر اندر یک دینارم
جامی » هفت اورنگ » سبحةالابرار » بخش ۵۳ - حکایت آن حاجی غریب با آن جنی مهیب
گفت من سوی یکی رو دارم
از دو گویان جهان بیزارم
جامی » هفت اورنگ » سبحةالابرار » بخش ۱۲۲ - حکایت امیرالمؤمنین حسن رضی الله عنه با آن جوان منزوی
من به بیداری خود در کارم
گو مکن مرغ سحر بیدارم
طغرای مشهدی » گزیدهٔ اشعار » ابیات برگزیده از غزلیات » شمارهٔ ۵۲۳
می زنم گام و ندارم خبری
من درین دایره چون پرگارم
بس که چون سایه نشستم بر خاک
گشت یکسان به زمین، رفتارم
طرح صد خانه خرابی در کف
[...]