گنجور

امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۸۶۶

 

آمد آن شادی جان بر ما دی

شادی افزود مرا بر شادی

پایش افتادم و لب بگرفتم

گفت، بگذار، کجا افتادی؟

گفتم آن کردم، چون باد صبا

[...]

امیرخسرو دهلوی
 

ملک‌الشعرا بهار » منظومه‌ها » دل مادر » عروسی

 

زان عروسی و از آن دامادی

مادرش کرد فراوان شادی

ملک‌الشعرا بهار
 

ملک‌الشعرا بهار » منظومه‌ها » دل مادر » عروسی

 

زال نان پختی و خوان بنهادی

دختر آن نان به ستوران دادی

ملک‌الشعرا بهار
 

ملک‌الشعرا بهار » منظومه‌ها » دل مادر » خاتمه

 

مهر مادر چو بود بنیادی

نشود کم ز عزا یا شادی

ملک‌الشعرا بهار
 
 
sunny dark_mode