منوچهری » دیوان اشعار » قصاید و قطعات » شمارهٔ ۶
دوستان! وقت عصیرست و کباب
راه را گرد نشاندهست سحاب
سوی رز باید رفتن به صبوح
خویشتن کردن مستان و خراب
نیمجوشیده عصیر از سر خم
[...]
مسعود سعد سلمان » توصیفات » شهرآشوب » شمارهٔ ۵ - در حق یار میهمان گوید
میزبان کرد مرا دوش بتم
آن گرانمایه تر از در خوشاب
مجلسی داشتم آراسته خوب
از گل و نرگس و سیم و می ناب
چشم او نرگس و رخسارش گل
[...]
جمالالدین عبدالرزاق » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۲ - قصیده
ای جوادی که بتو بحر و سحاب
ننویسند بجز بنده خطاب
آن کریمی تو که از غایت جود
از ستاننده ترا بیش شتاب
هر سؤالی که ز تو شاید کرد
[...]
جمالالدین عبدالرزاق » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۳ - لغز شمشیر
چیست آن آتش با گونه آب
سربسر پر در و لولوی خوشاب
گوهرش ریخته بر صفحه سر
همچو بر روی زمرد سیماب
از نمایش گهر و رنگش راست
[...]
نصرالله منشی » کلیله و دمنه » باب الصائغ و السیاح » بخش ۱ - باب زرگر و سیاح
جگرت گر ز آتش است کباب
تا زماهی نگر نجویی آب
ادیب صابر » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۲
شب آدینه و من مست و خراب
عاشقی در دل و در دست شراب
پیش من شمع و من از عشق چو شمع
رنج او ز آتش و رنج من از آب
صحبت من همه با عشق و نبید
[...]
کمالالدین اسماعیل » قصاید » شمارهٔ ۷ - و قال ایضآ یمدح الصّدر المعظّم فخر الدّین
روز عیدست بده جام شراب
وقت کارست ، چه داری؟ دریاب
مغزم از بانگ دهل کوفته شد
مرهمش نالۀ چنگست و رباب
مدّتی شد که دهان بربستم
[...]
شاه نعمتالله ولی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۰۰
چون بر آمد از دل جام آفتاب
نزد ما هر دو یکی شد برف و آب
مجمع البحرین جامست و شراب
این شراب و جام آبست و حباب
جام می بردست می گردم به ذوق
[...]
جامی » هفت اورنگ » سبحةالابرار » بخش ۵ - دست تضرع به مناجات برآوردن و در حلقه اجابت قبله حاجات استوار کردن
ز آتش قهر ببر ترّی آب
بحر و برّ عدمش ساز سراب
جامی » هفت اورنگ » سبحةالابرار » بخش ۱۳ - عقد دوم در شرح سخن که شریف ترین گوهر صدف آدمیت است و لطیف ترین زیور شرف محرمیت
سخن از چشمه جان گیرد آب
زر رخشان ز شرر یابد تاب
جامی » هفت اورنگ » سبحةالابرار » بخش ۱۹ - عقد چهارم در استدلال به ظهور آثار وجود آفریدگار سبحانه ما اعز شأنه و ما اجلی برهانه
او برد تشنگی تشنه نه آب
او دهد شادی مستان نه شراب
جامی » هفت اورنگ » سبحةالابرار » بخش ۳۱ - عقد هشتم در بیان ارادت که عنان قصد از مقاصد مجازی تافتن است و بر باد پای جهد به کعبه مراد حقیقی شتافتن
تا شوی بر نهج صدق و صواب
متکلم به اسالیب خطاب
جامی » هفت اورنگ » سبحةالابرار » بخش ۳۱ - عقد هشتم در بیان ارادت که عنان قصد از مقاصد مجازی تافتن است و بر باد پای جهد به کعبه مراد حقیقی شتافتن
بگذری از سر آن همچو سحاب
از مژه بر تف آن ریزان آب
جامی » هفت اورنگ » سبحةالابرار » بخش ۴۱ - حکایت آن خفته چشم بیدار دل که روح الله به سر وقت وی رسید و عذر خواب کردن وی را از وی پسندید
دید در کنج یکی دیر خراب
خفته ای رخت خرد داده به خواب
جامی » هفت اورنگ » سبحةالابرار » بخش ۴۳ - عقد دوازدهم در سر فقر که برقع سواد الوجه فی الدارین بیاض چهره هستی خود نهفتن است فی مرتبتی العلم و العین
در قیامت به ترازوی حساب
چربد از مشربه های زر ناب
جامی » هفت اورنگ » سبحةالابرار » بخش ۴۶ - عقد سیزدهم در بیان صبر که در اجتناب از مناهی رنج بردن است و بر اکتساب مراضی پای فشردن
بی ثباتی به ره صدق و صواب
چون گره بر نفس و نقش بر آب
جامی » هفت اورنگ » سبحةالابرار » بخش ۵۵ - عقد شانزدهم در رجا که به روایح وصال زیستن است و به لوایح جمال نگریستن
سوسمار از تف آن در تب و تاب
همچو ماهی که فتد دور ز آب
جامی » هفت اورنگ » سبحةالابرار » بخش ۵۶ - حکایت عتاب کردن حق سبحانه خلیل را علیه الصلوة والسلام و رسیدن آن پیر آتش پرست به دولت اسلام
پیر گفت آن که کند گاه خطاب
آشنا را پی بیگانه عتاب
جامی » هفت اورنگ » سبحةالابرار » بخش ۵۹ - حکایت آن شیخ صفی ابوتراب نسفی که در اثنای جهاد بین الصفین بالین استراحت نهاد
شد میان دو صف آنگونه به خواب
که شنیدند نخیرش اصحاب
جامی » هفت اورنگ » سبحةالابرار » بخش ۶۰ - مناجات در روی به ریاض توکل آوردن و از آنجا استشمام نسیم رضا کردن
گه پی تشنه لب پر تب و تاب
چشمه آب برآری ز سراب