گنجور

امیر معزی » قطعات » شمارهٔ ۳

 

این منم آمده نزدیک کریمی‌که شدست

شخص او قبله قبول شرف وتمکین را

وین منم دست به من داده بزرگی‌که سپرد

به‌کف پای بزرگی سر علیّین را

وین منم یافته اقبال وزیری‌که زعدل

[...]

امیر معزی
 

جامی » دیوان اشعار » فاتحة الشباب » ترکیبات » شمارهٔ ۴ - واقع شده در مرثیه فرزند است

 

بنگر گردش این چرخ جفاآیین را

که چه سان زیر و زبر کرد من مسکین را

ریخت صد گوهرم از چشم چو از سلک وجود

برد در صفت لطف صفی الدین را

از حریم چمنم شاخ گل تازه شکست

[...]

جامی
 

میلی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۷

 

به غضب تلخ مکن عیش من مسکین را

سخن تلخ میاموز، لب شیرین را

بر زبان آر گناهی که نداریم و به ما

کینه اندوز مکن خاطر مهر آیین را

خون ما بر تو حلال است، بکش تیغ و بریز

[...]

میلی
 

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۴۷

 

تندی خوی ضرورست سخن آیین را

که بنوشند به تلخی، می لب شیرین را

بلبلانی که نظر بر رخ گل وا کردند

چه شناسند قماش سخن رنگین را

برد و بر طاق فراموشی جاوید گذاشت

[...]

صائب تبریزی
 

فروغی بسطامی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۱

 

بوسه آخر نزدم آن دهن نوشین را

لب فرهاد نبوسید لب شیرین را

صدهزاران دل دیوانه به زنجیر کشم

گر به چنگ آورم آن سلسله پرچین را

گر شبی حلقهٔ آن طره مشکین گیرم

[...]

فروغی بسطامی
 
 
sunny dark_mode