گنجور

ابن یمین » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ۶٣

 

یفلک با من اگر بد کنی ار نیک رواست

نه مرا از تو هراس و نه بتو امیدست

ور دلم محنت دور تو کشد باکی نیست

رسم محنت کشی اهل هنر جاویدست

تیر گردون همه انواع فضایل دارد

[...]

ابن یمین
 

خواجوی کرمانی » دیوان اشعار » صنایع الکمال » سفریات » غزلیات » شمارهٔ ۵۸

 

هر که او دیده ی مردم کش مستت دیدست

بس که بر نرگس مخمور چمن خندیدست

مردم از هر طرفی دیده در آنکس دارند

که مرا مردم این دیده ی حسرت دیدست

ایکه گفتی سر ببریده سخن کی گوید

[...]

خواجوی کرمانی
 

فروغی بسطامی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۹۵

 

یا رب این عید همایون چه مبارک عید است

که بدین واسطه دل دست بتان بوسیده‌ست

گرنه آن ترک سپاهی سر غوغا دارد

پس چرا از گرهٔ زلف زره پوشیده‌ست

شاخی از سرو خرامندهٔ او شمشادست

[...]

فروغی بسطامی
 
 
sunny dark_mode