گنجور

سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۹۱

 

آنک از جنت فردوس یکی می‌آید

اختری می‌گذرد یا ملکی می‌آید

هر شکرپاره که در می‌رسد از عالم غیب

بر دل ریش عزیزان نمکی می‌آید

تا مگر یافته گردد نفسی خدمت او

[...]

سعدی
 

آشفتهٔ شیرازی » غزلیات » شمارهٔ ۴۳۹

 

دو جهان در نظر پاک یکی می‌آید

بیندار دیو به چشمش ملکی می‌آید

شکر و ملح بود ضد و زافسون لبت

شد مکرر که ز شکر نمکی می‌آید

عقل و عشقند دو سلطان وجود و ناچار

[...]

آشفتهٔ شیرازی
 

بلند اقبال » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۱۶

 

در دلم از تو پریچهره شکی می آید

که پری می گذرد یا ملکی می آید

اشک من سیم شد وچهره مرا زر گردید

زآنکه زلفت به نظر چون محکی می آید

شکرین لعل توقنداست ز شیرینی لیک

[...]

بلند اقبال
 
 
sunny dark_mode