گنجور

فلکی شروانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۷ - در مدح ابوالهیجاء فخرالدین خاقان اکبر منوچهر بن فریدون شروانشاه

 

شب نباشد که فراق تو دلم خون نکند

وآرزوی تو مرا رنج دل افزون نکند

هیچ روزی نبود کانده شوق تو مرا

دل چو آتشکده و دیده چو جیحون نکند

مژه بر هم نزند دیده من هیچ شبی

[...]

فلکی شروانی
 

امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۷۲۶

 

لب خونخوار تو جز خون دل افزون نکند

چشم تو جز جگر سوختگان خون نکند

ماه روی چو تو در مهر نمی افزاید

کم ازان کاین ستم و جور بر افزون نکند

چون رسد غارت ترکان خیالت، عاشق

[...]

امیرخسرو دهلوی
 

عارف قزوینی » دیوان اشعار » نامه ها و اشعار متفرقه » شمارهٔ ۱۲

 

سرخ آن کس که رخ از باده گلگون نکند

فصل گل روی همان به که به هامون نکند

پای در درهٔ کیخسرو و دارا ننهد

سیر این منظره با خاطر محزون نکند

همه از دامن الوند پر از دامن گل

[...]

عارف قزوینی
 

ملک‌الشعرا بهار » مستزادها » داد از دست عوام

 

غم دل باکه بگویم که دلم خون نکند

غمم افزون نکند

ملک‌الشعرا بهار
 
 
sunny dark_mode