گنجور

امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۷۰۰

 

عاشقان خون جگر شربت مقصود کنند

ای خوش آن گریه که گه دیر و گهی زود کنند

وصل جویان که دم از عشق برآرند روند

چون گدایان که دعای غرض آلود کنند

باده کش دوزخیان، بهتر ازین متقیان

[...]

امیرخسرو دهلوی
 
 
sunny dark_mode