گنجور

مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۷۷۸

 

از دلم صورت آن خوب ختن می‌نرود

چاشنی شکر او ز دهن می‌نرود

بالله ار شور کنم هر نفسی عیب مکن

گر برفت از دل تو از دل من می‌نرود

بوالحسن گفت حسن را که از این خانه برو

[...]

مولانا
 

مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۷۸۹

 

از دلم صورت آن خوب ختن می‌نرود

چاشنی شکر او ز دهن می‌نرود

بالله ار شور کنم هر نفسی عیب مگیر

گر برفت از دل تو از دل من می‌نرود

همه مرغان ز چمن هر طرفی می‌پرند

[...]

مولانا
 
 
sunny dark_mode