گنجور

سوزنی سمرقندی » دیوان اشعار » هزلیات » قطعات » شمارهٔ ۳۷ - خاطر سوداپز

 

راحتی دارم بر منتخب الدین بثنا

صلت فاخر چونانکه بود از بر من

زانکه از نظم ثنای وی و امثال ویست

نان و آب و زر و سیم و خز و برد و بز من

هرکه در من کند از دیده اعزار نظر

[...]

سوزنی سمرقندی
 

کمال خجندی » غزلیات » شمارهٔ ۸۵۳

 

دوستان مرحمتی بر دل بیچاره من

که برفت از بر من بار ستمکاره من

دل نهادم من مسکین به هلاک تن خویش

چه کنم در غم او نیست جز این چاره من

وای بر جان من از بی کسی و تنهانی

[...]

کمال خجندی
 

میرزاده عشقی » نمایشنامه » کفن سیاه » بخش ۶ - در قلعه خرابه

 

برسیدم به یکی قلعه کهسان و کهن

که در و بامش به هم ریخته، دامن دامن

زیر هر دامنه، غاری شده بگشوده دهن

سر شب هر چه سخن گفته بد، آن پیر به من

میرزاده عشقی
 
 
sunny dark_mode