گنجور

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۲۸۶

 

صبر در عشق ز دلها سفری می گردد

کوه در راه طلب کبک دری می گردد

پرتو عاریتی نعل در آتش دارد

دولت ماه به یک شب سپری می گردد

می و مطرب نبود زنده دلان را در کار

[...]

صائب تبریزی
 
 
sunny dark_mode