گنجور

کمال‌الدین اسماعیل » قصاید » شمارهٔ ۱۵۹ - وقال ایضاً یمدحه

 

ای بهنگام شداید کرمت عدّت من

وی بهر حال مربّی و ولی نعمت من

تیغ زرّین بستانم زکف حاجب شمس

شحنۀ هیبتت ار زانکه دهد رخصت من

نوبهارست و نسیم و سحر و آب روان

[...]

کمال‌الدین اسماعیل
 

خیالی بخارایی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۳۲۱

 

من که باشم که بود لایق تو خدمت من

تو اگر بنده نوازی بکنی دولت من

به همین مژده ز خوان کرمت خوشنودم

که غم عشق تو شد روز ازل قسمت من

به هوای خط تو مشک‌فشان خواهد شد

[...]

خیالی بخارایی
 
 
sunny dark_mode