گنجور

سلیم تهرانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۶۲۶

 

بی توام ذوق کی از بستر راحت باشد

شام چون شمع مرا صبح قیامت باشد

دل که بی شور جنون است درو ذوقی نیست

در کبابی که نمک نیست چه لذت باشد

دل اگر همره یار است، خدا یارش باد

[...]

سلیم تهرانی
 

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۴۳۶

 

شمع با مضطرب از دست حمایت باشد

مرگ بهتر ز حیاتی که به منت باشد

ثمر از بید و گل از شوره زمین می چیند

از تماشا نظر آن را که به عبرت باشد

خاک را چاشنی شهد مصفا دادن

[...]

صائب تبریزی
 

ادیب الممالک » دیوان اشعار » ترکیبات » شمارهٔ ۴

 

کتبش یکسره قانون موقت باشد

لوح سوراخش دروازه دولت باشد

ادیب الممالک
 
 
sunny dark_mode