گنجور

ابن یمین » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ٢١٨

 

اگر اقلیم قناعت شودت زیر نگین

پادشاهان جهان جمله گدای تو شوند

دست نفس تو چو کوته شود از شاخ مراد

عارفان طالب خاک کف پای تو شوند

از طمع روی بگردان و قناعت بگزین

[...]

ابن یمین
 

محتشم کاشانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۳۲

 

دل وجان و سرو تن گر به فدای تو شوند

به که نابود به شمشیر جفای تو شوند

همه جای تو چه رخسار تو واقع شده‌اند

سیر واقع ز تماشای کجای تو شوند

خوش ادا میکنی ای شوخ اداهای مرا

[...]

محتشم کاشانی
 
 
sunny dark_mode