گنجور

کمال خجندی » غزلیات » شمارهٔ ۴۴۹

 

سر ما را نرسد اینکه به پای تو رسد

گر رسد دیده بروی تو برای تو رسد

بر دل و جان چو غم و درد نو سازند نصیب

جگر سوخته را داغ جفای تو رسد

بعد صد ساله جفا با من از بار جدا

[...]

کمال خجندی
 

طغرای مشهدی » گزیدهٔ اشعار » ابیات برگزیده از غزلیات » شمارهٔ ۲۶۳

 

لفظ پاکیزه به دستم ز صفای تو رسد

به کفم معنی رنگین زحنای تو رسد

پنجه اش همچو شقایق ز حنا گیرد رنگ

دست عاشق چو به خاک کف پای تو رسد

طغرای مشهدی
 
 
sunny dark_mode