گنجور

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۴۸۴

 

بزم عالم ز دل خون شده ما گرم است

مجلس عیش به یک شیشه صهبا گرم است

که گذشته است ازین بادیه دیگر، کامروز

می جهد نبض ره و سینه صحرا گرم است؟

سرد شد معرکه عالم و چون بیخبران

[...]

صائب تبریزی
 
 
sunny dark_mode