گنجور

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۲۹۶

 

از ترشرویی ما خاک چه پروا دارد؟

می اگر سرکه شود تاک چه پروا دارد؟

نشود زخم زبان گرمروان را مانع

دامن برق ز خاشاک چه پروا دارد؟

صیقل آینه شعله بود اشک کباب

[...]

صائب تبریزی
 
 
sunny dark_mode