×
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۳۷۷
چه تمتع ز لبش دیده حیران گیرد؟
از نمکزار چه مقدار نمکدان گیرد؟
ندهد دست نوازش دل ما را تسکین
دامن بحر کجا پنجه مرجان گیرد؟
سنگ را سرمه کند گرمی نقش قدمش
[...]
عارف قزوینی » دیوان اشعار » غزلها » شمارهٔ ۸۴
دل اگر جا به سرِ طُرّهٔ جانان گیرد
به پریشان وطنی سازد و سامان گیرد
دل شود رام در آن زلف دل آرام اگر
گوی آرام ز کجتابیِ چوگان گیرد
برقآسا روی و سینهخروشان چون رعد
[...]