گنجور

امیر معزی » قصاید » شمارهٔ ۱۱۳

 

آن خداوند که آفاق به یک فرمان کرد

ملک آفاق به فرمان ملک سلطان کرد

در ازل کرد قضا از قبل دولت او

تا به پیروزی و اقبال فلک دوران کرد

همه عالم چو یکی نامه به معنی بنگاشت

[...]

امیر معزی
 

جهان ملک خاتون » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۴۷۳

 

تا نگارین رخ دلبند ز ما پنهان کرد

خانهٔ صبر من دلشده را ویران کرد

حال بیچاره خود از عشق تو خون بود ولی

تیغ ایام فراق تو گذر بر جان کرد

حال درد دل خود را چو بگفتم به طبیب

[...]

جهان ملک خاتون
 

جهان ملک خاتون » دیوان اشعار » در مرثیهٔ فرزند دلبند سلطان بخت طاب ثراها » شمارهٔ ۳

 

گل فرو ریخت و رخ از باغ جهان پنهان کرد

بلبل دلشده را خسته دل و نالان کرد

گل نخندید ز بستان امیدم به ستم

خار هجران تو ای جان اثرم در جان کرد

بخت برگشت ز من تا تو شدی از بر من

[...]

جهان ملک خاتون
 

فضولی » دیوان اشعار فارسی » اضافات » ترکیب بند

 

کرد چون صید دلم روی ز من پنهان کرد

جورها بر من آشفته سر گردان کرد

گوش بر قول رقیبان بداندیش نهاد

هر چه آموخت ز بیداد بجانم آن کرد

من چه گویم که چها کرد بجانم ز جفا

[...]

فضولی
 

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۳۵۳

 

رخنه هایی که مرا در جگر آن مژگان کرد

زرهی نیست که بتوان به قبا پنهان کرد

این طراوت که گل روی ترا داده خدا

می تواند نفس سوخته را ریحان کرد

گوی خورشید به خون دست ز آسایش شست

[...]

صائب تبریزی
 

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۳۵۴

 

حسن روزی که صف آرایی آن مژگان کرد

صف محشر علم شهرت خود پنهان کرد

پیش ازین گر به شکر پسته نهان می کردند

لب نو خط تو در پسته شکر پنهان کرد

نیست ممکن که دگر قامت خود راست کند

[...]

صائب تبریزی
 

طغرل احراری » دیوان اشعار » مسدسات » شمارهٔ ۲ - مسدس ترجیع بند

 

گریه‌ام از غم هجرت به جهان طوفان کرد

شبنم اشک از آنجا به سر مژگان کرد

جوش این سیل بلا قصر دلم ویران کرد

عاقبت داغ تو با خاک مرا یکسان کرد!

طغرل احراری
 

طغرل احراری » دیوان اشعار » مسدسات » شمارهٔ ۳ - بر فرد گلشنی بخارایی

 

شیوه ابن خلیل ساخته خود قربان کرد

نقد جان ساخت گرو رو به سوی جانان کرد

اشک حسرت ز غمش بر رخ ما طوفان کرد

گلشنی را ز غمش بلبل خوش‌الحان کرد

طغرل احراری
 
 
sunny dark_mode