گنجور

ابن یمین » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۶۰

 

دل بدست غم جانان دهم و جان بر سر

گر چه زین کار فتد رنج فراوان بر سر

روی او شاهد حالست که در بردن دل

آمد آن طره طرار پریشان بر سر

دستگیر ار نشود زلف چو مشکین رسنش

[...]

ابن یمین
 

جامی » دیوان اشعار » خاتمة الحیات » غزلیات » شمارهٔ ۱۷۱

 

گر کنی سایه ام ای سرو خرامان بر سر

سر به پایت نهم و دیده گریان بر سر

می توان نسبت بالای تو با سرو سهی

گر بود سرو سهی را مه تابان بر سر

از گل روی تو تنها چو کنم گشت بهار

[...]

جامی
 
 
sunny dark_mode