×
امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۸۵۳
باز، ای سرو خرامان، ز کجا می آیی؟
کز برای دل دیوانه ما می آیی
می کشد هجر و ره آمدنت می طلبم
چیست فرمان تو، جانا، به کجا می آیی؟
گر ز جا می روی از خویش نباشد عجبی
[...]
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۸۴۱
بی حجابانه به آغوش کجا می آیی؟
که به صد ناز در اندیشه ما می آیی؟
مگر از سیر خود ای ماه لقا می آیی؟
که عجب در نظر من به صفا می آیی؟
می چکد خون ز دم تیغ نگاهت امروز
[...]
طغرای مشهدی » گزیدهٔ اشعار » ابیات برگزیده از غزلیات » شمارهٔ ۷۳۳
بس که از روی نزاکت بر ما می آیی
همچو گلبرگ، به امداد صبا می آیی
کو زبانی که چو آیی، به تو گویم که ز بزم
شب کجا رفتی و اکنون ز کجا می آیی
گریه آید چو مرا، خنده زنان وجه مپرس
[...]
سیدای نسفی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۵۴۶
گل به سر بر زده و پا به حنا می آیی
سرو من از چمن نشو و نما می آیی
هر که از دور تو را دید جوان می گردد
تازه روز چون خضر از آب بقا می آیی
گل کند غنچه صفت خنده خود را پنهان
[...]