گنجور

انوری » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۲۴

 

من که باشم که تمنای وصال تو کنم

یا کیم تا که حدیث لب و خال تو کنم

کس به درگاه خیال تو نمی‌یابد راه

من چه بیهوده تمنای وصال تو کنم

گلهٔ عشق تو در پیش تو نتوانم کرد

[...]

انوری
 

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۶۵۲

 

من که از شرم گذارم چو خیال تو کنم

چه خیال است تمنای وصال تو کنم؟

نیست چون حوصله یک نگه دور مرا

به ازین نیست قناعت به خیال تو کنم

برگ بارست به نورسته نهالی که تراست

[...]

صائب تبریزی
 
 
sunny dark_mode