گنجور

اسیر شهرستانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۶۷۸

 

پرتو شمع تو پروانه گداز است هنوز

نازکن ناز کجا وقت نیاز است هنوز

حسن مغرور کجا بندگی عشق کجا

هر نیاز تو جگر گوشه ناز است هنوز

پاس غم از دل فولاد غبار انگیزد

[...]

اسیر شهرستانی
 

رضاقلی خان هدایت » تذکرهٔ ریاض العارفین » فردوس در شرح احوال متأخرین و معاصرین » بخش ۷۲ - خلد - در خاتمهٔ کتاب و ذکر حالات و مقالات مؤلّف

 

زاهدا دم ز تجرد مزن و آزادی

که سراپای تو در قید نماز است هنوز

سالک ار کعبه و بتخانه ز هم فرق کند

او نه صوفی است که نامحرم راز است هنوز

رضاقلی خان هدایت
 

ملک‌الشعرا بهار » غزلیات » شمارهٔ ۶۹

 

نرگس غمزه‌زنش بر سر ناز است هنوز

طرهٔ پرشکنش سلسله‌باز است هنوز

عاشقان را سپه ناز براند از در دوست

بر در دوست مرا روی نیاز است هنوز

خاک محمود شد از دست حوادث بر باد

[...]

ملک‌الشعرا بهار
 
 
sunny dark_mode