گنجور

کمال خجندی » غزلیات » شمارهٔ ۵۵۹

 

بار چندان که جفا جست و دل آزاری کرد

عاشق خسته وفاجوئی و دلداری کرد

نشنیدم که سگش نیز به فریاد رسید

بیدلی را که بر آن در همه شب زاری کرد

دی در آمد ز درم ناگه و از خجلت آن

[...]

کمال خجندی
 

خیالی بخارایی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۵۸ - استقبال از کمال خجندی

 

یار در کار دلم کوشش بسیاری کرد

عاقبت آه جگر سوختگان کاری کرد

کرد چشم تو به نیش ستمی مرهم ریش

بین که تیمار دلم هندوی بیماری کرد

خود فروشی به خطت مشک اگر کرد چه باک

[...]

خیالی بخارایی
 

ترکی شیرازی » دیوان اشعار » فصل سوم - سوگواری‌ها » شمارهٔ ۱۳ - مهر درخشنده

 

از مژه اشک، به رخسارهٔ خود جاری کرد

به سرو صورت خود لطمه زد و، زاری کرد

ترکی شیرازی
 
 
sunny dark_mode