گنجور

شاه نعمت‌الله ولی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۲۱

 

در دیار تو غریبیم و هوادار غریب

خوش بود گر بنوازی صنما یار غریب

مخزن جملهٔ اسرار خداوند ، دل است

دل به من ده که بگویم به تو اسرار غریب

گر غریبی برت آید به کرم بنوازش

[...]

شاه نعمت‌الله ولی
 
 
sunny dark_mode