گنجور

شاه نعمت‌الله ولی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۸۹۷

 

من سودازده با عشق درافتادم باز

دل به دست سر زلف صنمی دادم باز

آستان در او قبلهٔ حاجات من است

روی خود بر در آن میکده بنهادم باز

کار رندان جهان بسته نماند دیگر

[...]

شاه نعمت‌الله ولی
 
 
sunny dark_mode