گنجور

امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۳۰

 

باد نوروز چو دنباله جان ما داشت

دل ما را اثری بوی کسی شیدا داشت

از کجا گشت پدید، این همه خوبان، یارب

آسمان، این چه بلا بود که بهر ما داشت؟

عشق بنشست به جان، خانه دل کرد خراب

[...]

امیرخسرو دهلوی
 

محتشم کاشانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۱۹

 

تیر او تا به سرا پردهٔ دل ماوا داشت

خیمهٔ صبر من دل شده را برپا داشت

تا به چنگ غمش افتاد گریبان دلم

عاقبت دست ز دامان من شیدا داشت

عقل دیوانه شدی گر بنمودی لیلی

[...]

محتشم کاشانی
 

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۶۱۶

 

بی لب ساغر می دیده خونپالا داشت

خم دلی پر گله از سرکشی مینا داشت

این زمان بر سر هر فاخته ای می لرزد

آن که چون سرو دو صد عاشق پا بر جا داشت

لب ساغر به مذاقم نمکین می آید

[...]

صائب تبریزی
 

فروغی بسطامی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۲۵

 

گر نه آن ترک سیه چشم سر یغما داشت

مژه را بهر چه صف در صف جا بر جا داشت

تلخ کامی مرا دید و ترش روی نشست

آن که صد تنگ شکر در لب شکرخا داشت

جانم آمد به لب از حسرت شیرین دهنی

[...]

فروغی بسطامی
 
 
sunny dark_mode