گنجور

حکیم نزاری » غزلیات » شمارهٔ ۳۷۷

 

هر گدایی نتواند که نهد بر سرتاج

لایق دار انا الحق نبود هر حلاّج

بی خود از خانه برون آی که نتوانی کرد

با خود آنجا که کنند اهل قیامت معراج

از حجاب خودی خویش برون آی و مکش

[...]

حکیم نزاری
 

نسیمی » دیوان اشعار فارسی » غزلیات » شمارهٔ ۶۸

 

گر به می تشنه شود آن لب باریک مزاج

نوش کن شربت ماء العنب از جام زجاج

ساقیا دردسری می دهدم رنج خمار

باده پیما که به یک جرعه بسازیم علاج

بر بناگوش تو آن خال سیه دانی چیست؟

[...]

نسیمی
 

فضولی » دیوان اشعار فارسی » غزلیات » شمارهٔ ۱۲۰

 

ای مرضهای معاصی ز تو محتاج علاج

تو شفیع و همه عالم به شفاعت محتاج

ارجمند از جهت حسن قبولت اسلام

سربلند از شرف پایه قدرت معراج

شمع قدر تو شب ظلمت حیرت را ماه

[...]

فضولی
 

محتشم کاشانی » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۱۲ - قصیدهٔ در مدح امیر قاسم بیک طبیب فرماید

 

آن که درد همه کس رابه تو فرمود علاج

ساخت پیش از همه ما را به علاجت محتاج

آن که مفتاح در گنج شفا دارد به تو

خانهٔ صحت من کرد به حکمت تاراج

حکمت این بود که مثل تو مسیحا نفسی

[...]

محتشم کاشانی
 

خالد نقشبندی » غزلیات » غزل شماره ۱۸

 

این چه نام است کزو سکه دین یافت رواج

شد ازو مملکت کفر و ظلالت تاراج

بندگانش همگی خرقه صد پاره به بر

پای بر تارک گردون و در آزرم ز تاج

بر رخ قلزم امکان و وجوب ار نشدی

[...]

خالد نقشبندی
 

جیحون یزدی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۲۲ - درتهنیت عید قربان

 

جشن اضحی شد و برطوف حرم کوشش حاج

ما و دیدارخلیلی که حرم هم محتاج

ما خداجو زحرم حاج حرم جو زخدا

بنگر ای خواجه بود صرفه بمایا با حاج

گر خلیل دل رندان بحرم بنهد تخت

[...]

جیحون یزدی
 

صامت بروجردی » اشعار مصیبت » شمارهٔ ۳۲ - خطبه حضرت سید سجاد(ع) در شام خراب

 

بنهاد او ز شرف پا بسر منبر تاج

شد رسول عربی بار دیگر در معراج

صامت بروجردی
 

صغیر اصفهانی » دیوان اشعار » ترکیبات » شمارهٔ ۷ - در تهنیت عید مولود - که قرین شد با جمعه و عید نوروز عجم در ماه شعبان ۱۳۴۲ هجری قمری

 

اندر این عصر که بازار دغل یافت رواج

گشت روز همه خلق جهان چون شب داج

نتوان کرد تغافل ز سراج و هاج

یعنی این دور که دریای بلا شد مواج

صغیر اصفهانی
 
 
sunny dark_mode