گنجور

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۶۲۵

 

چشم آیینه گر از خواب بهم می آید

مژه عاشق بیتاب بهم می آید

خون گرم است علاج دهن شکوه زخم

رخنه دل ز می ناب بهم می آید

خس و خاری که درین دامن صحرا پهن است

[...]

صائب تبریزی
 
 
sunny dark_mode