فرخی سیستانی » دیوان اشعار » قطعات و ابیات بازماندهٔ قصاید » شمارهٔ ۲۲ - نیز او راست
ندهم دل به دست تو ندهم
گربه تو دل دهم ز تو نرهم
کوی تو جایگاه فتنه شده ست
بر سر کوی تو قدم ننهم
دوستان از فراق تو شکهند
[...]
مسعود سعد سلمان » دیوان اشعار » مثنویات » شمارهٔ ۱۶ - صفت علی نایی
که اگر سیم ها به سود دهم
نعمتی زین طریق زود نهم
سنایی » حدیقة الحقیقه و شریعة الطریقه » الباب الاوّل: در توحید باری تعالی » بخش ۱ - در توحید باری تعالی
سست جولان ز عزّ ذاتش وهم
تنگ میدان ز کُنه وصفش فهم
سنایی » حدیقة الحقیقه و شریعة الطریقه » الباب الاوّل: در توحید باری تعالی » بخش ۳ - فصل وحدت و شرح عظمت
آن احد نی که عقل داند و فهم
و آن صمد نی که حس شناسد و وهم
سنایی » حدیقة الحقیقه و شریعة الطریقه » الباب الاوّل: در توحید باری تعالی » بخش ۳۹ - فی سلوک طریق الآخرة
ور ز من پرسی ای برادر هم
باز گویم صریح نی مبهم
سنایی » حدیقة الحقیقه و شریعة الطریقه » الباب الثّالث: اندر نعت پیامبر ما محمّد مصطفی علیهالسّلام و فضیلت وی بر جمیع پیغمبران » بخش ۳۱ - سبب قتل امیرالمؤمنین حسنبن علی علیهالسّلام
من برو دل بگو چگونه نهم
به زنیاش رضا چگونه دهم
سنایی » حدیقة الحقیقه و شریعة الطریقه » الباب السّابع فصل فیالغرور و الغفلة والنسیان و حبّالامانی والتّهور فی امور الدّنیا و نسیانالموت والبعث والنشر » بخش ۵۳ - التمثیل فی حفظ اسرارالملوک
رازدارِ ملوک و پادشهم
با مزاج ملوّن و تبهم
سنایی » حدیقة الحقیقه و شریعة الطریقه » الباب الثامن ذکرالسطان یستنزلالامان » بخش ۴ - فی صفة سهمه و اقباله
کند گشته ز تیزتازان فهم
مرگ در آرزوی مرگ از سهم
سنایی » حدیقة الحقیقه و شریعة الطریقه » الباب التاسع فیالحکمة والامثال و مثالب شعراءالمدّعین ومذّمةالاطباء والمنجّمین » بخش ۳۷ - اندر هجو حکیم طالعی گوید
پنبه در گوش پیش قولش وهم
آستین در دهان ز جهلش فهم
سنایی » حدیقة الحقیقه و شریعة الطریقه » الباب التاسع فیالحکمة والامثال و مثالب شعراءالمدّعین ومذّمةالاطباء والمنجّمین » بخش ۵۲ - در شرف و وبال و صعود و هبوط کواکب گوید
خانهٔ دولتست یازدهم
اینت ترتیبها همه مبهم
قوامی رازی » دیوان اشعار » شمارهٔ ۳ - ترجیع بندیست در مدح معمار الحرمین منتجب الدین حسین بن ابی سعد ورامینی رحمة الله
گوئی از دست عشق کی برهم
تا روم سر به تخت باز نهم
چه کنم زلف یار چون زره است
زره او همی برد ز رهم
ای دل از من به شاه خوبان شو
[...]
قوامی رازی » دیوان اشعار » شمارهٔ ۱۲۰ - در توحید و مناجات گوید
ملکا شرمسار و پرگنهم
روی بر خاک درگه تو نهم
در فلک ننگرم به گوشه چشم
گر به چشم کرم کنی نگهم
به قیامت سپید رویم کن
[...]
نظامی » خمسه » هفت پیکر » بخش ۶ - ستایش سخن و حکمت و اندرز
من که مشکلگشای صد گرهم
دهخدای ده و برون دهم
عراقی » عشاقنامه » آغاز کتاب » بخش ۳ - در تصفیهٔ نهاد گوید
کی کنی سر عاشقان را فهم؟
تا نیابی فراز قلهٔ وهم
سلطان ولد » ولدنامه » بخش ۱۱۳ - در تفسیر این آیت که ائتیا طوعاً او کرهاً، و در معنی وان من شیئی الا یسبح بحمده
حکمت این چو هست دور از وهم
با تو گویم که گرددت این فهم
حکیم نزاری » مثنوی روز و شب » بخش ۱۶ - پاسخ روز یا خورشید
گر تو هستی سوار بر ادهم
بارگیر من است اشهب هم