گنجور

سنایی » دیوان اشعار » قصاید و قطعات » شمارهٔ ۱۱۲ - در رثای یکی از بزرگان

 

گوهر روح بود خواجه وزیر

لیک محبوس مانده در تن خویش

چون تنش روح گشت تیز چنو

باز پرید سوی معدن خویش

سنایی
 

سوزنی سمرقندی » دیوان اشعار » هزلیات » قصاید » شمارهٔ ۳۱ - در وصف حال خود گوید

 

منم آن گشته غایب از تن خویش

بی‌خبر از ستیز و از من خویش

از رهی اوفتاده سوی رهی

که ندانم شدن به معدن خویش

کودکان داشتم چو حور و پری

[...]

سوزنی سمرقندی
 

نظامی » خمسه » هفت پیکر » بخش ۲۰ - داستان بهرام با کنیزک خویش

 

مکن ار نیستی تو دشمن خویش

خون من‌ِ بی‌گنه به گردن خویش

نظامی
 

نظامی » خمسه » هفت پیکر » بخش ۳۷ - فرجام کار بهرام و ناپدید شدن او در غار

 

گور جست از برای مسکن خویش

آهو افکند لیک از تن خویش

نظامی
 

امیر شاهی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۱۲

 

هر که کوی تو ساخت مسکن خویش

خون خود میکند بگردن خویش

دانه خال پیش رخ بنمای

تا گل آتش زند به خرمن خویش

شمع، پروانه را بسوخت، ولیک

[...]

امیر شاهی
 

شاهدی » دیوان فارسی » غزلیات » شمارهٔ ۸۶

 

مرغ دل راست عزم مسکن خویش

خاطرش می کشد به گلشن خویش

چند باشد درین قفس محبوس

نیست جایش بجز نشیمن خویش

جان من چون لب تویاد آرم

[...]

شاهدی
 

هلالی جغتایی » شاه و درویش » بخش ۲۳ - سر راه گرفتن رقیب درویش را

 

چون به ویرانه ساخت مسکن خویش

پیرهن چاک کرد بر تن خویش

هلالی جغتایی
 

هلالی جغتایی » شاه و درویش » بخش ۳۷ - به شهر آمدن شه‌زاده

 

بط که در آب داشت مسکن خویش

بود بریان میان روغن خویش

هلالی جغتایی
 

حزین لاهیجی » مثنویات » ودیعة البدیعه (حدیقهٔ ثانی) » بخش ۲۵

 

هر یکی می رود به موطن خویش

نیک و بد می نهند معدن خویش

حزین لاهیجی
 
 
sunny dark_mode