گنجور

وطواط » مقطعات » شمارهٔ ۹۴ - در ترجمه از شعر تازی

 

چون ز شعبان گذشت بیست ، مباش

بشب و روز بی شراب دمی

همه جام بزرگ خواه ، که خرد

نکند وقت احتمال همی

وطواط
 

ادیب صابر » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۱۱۰

 

پیری آمد جوانی از من شد

سال بیشی گرفت و مال کمی

بترین وقت مرمراست که نیست

وقت پیری بتر ز بی درمی

ادیب صابر
 

نظامی » خمسه » هفت پیکر » بخش ۵ - دعای پادشاه سعید علاء الدین کرپ ارسلان

 

خواستم تا به نیشکر قلمی

سبزه رویانم از سواد زمی

نظامی
 

نظامی » خمسه » هفت پیکر » بخش ۳۵ - شکایت کردن هفت مظلوم

 

گر تو در ملک می‌زنی قلمی

من به شمشیر می‌زنم قدمی

نظامی
 

نظامی » خمسه » هفت پیکر » بخش ۳۸ - در ختم کتاب و دعای علاء الدین کرپ ارسلان

 

وامداری نه کز تهی شکمی

دز روئین بود ز بی در می

نظامی
 

کمال‌الدین اسماعیل » قطعات » شمارهٔ ۷۸ - وله ایضا فی صفتها

 

گفتمت بستة زر و درمی

تا بدیدمت بندة شکمی

کمال‌الدین اسماعیل
 

کمال‌الدین اسماعیل » مثنویات » شمارهٔ ۱ - وله ایضا فی صفتها

 

گفتمت بسته زر و درمی

تا بدیدمت بنده شکمی

کمال‌الدین اسماعیل
 

اوحدی » جام جم » بخش ۱۱۷ - دور سوم در شرح معاد خلایق و احوال آخرت

 

پیش جان بخشی چنین کرمی

از غباری که گوید و ز نمی؟

اوحدی
 

شاه نعمت‌الله ولی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۵۶۳

 

بر سر ما اگر نهی قدمی

کرمی باشد و چه خوش کرمی

دلبرم گر جفا کند جاوید

نرسد بر دلم از او الَمی

همدمی گر دمی به دست آید

[...]

شاه نعمت‌الله ولی
 
 
۱
۲
sunny dark_mode