گنجور

مسعود سعد سلمان » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۸۳ - خشک و خالی

 

از من و تو همی بخواهد ماند

به جهان در دو جای خالی و خشک

من ز دیده کنم زمین پر خون

تو ز زلفین کنی هوا پر مشک

مسعود سعد سلمان
 

حمیدالدین بلخی » سفرنامهٔ منظوم » حکایت دوم

 

ای ز خُلق تو نوبهار به رشک

هم چنین از تو چند بارم اشک

حمیدالدین بلخی
 

نظامی » خمسه » هفت پیکر » بخش ۹ - صفت سمنار و ساختن قصر خورنق

 

از شتر بارهای پر زر خشک

وز گرانمایه‌های گوهر و مشک

نظامی
 

اوحدی » جام جم » بخش ۳۹ - در منع شراب و بنک و مستی

 

خوردن آب گرم وسبزهٔ خشک

خون بسوزاندت چو نافهٔ مشک

اوحدی
 

اوحدی » جام جم » بخش ۶۶ - در صفت طلب علم

 

گشته قانع به نیم نانی خشک

نفسی خوش زدن چو نافهٔ مشک

اوحدی
 

اوحدی » جام جم » بخش ۱۰۰ - در ستایش اهل رضا و خرسندی

 

با چنان دیدهٔ تر و لب خشک

نفسی خوش زدن چو نافهٔ مشک

اوحدی
 

شیخ محمود شبستری » سعادت نامه » دیباچه » بخش ۱ - بسم اللّه الرحمن الرحیم

 

کرده بی گرم و سرد و بی تر و خشک

رتبتش تربت عرب را مشک

شیخ محمود شبستری
 

وحشی بافقی » گزیدهٔ اشعار » قطعات » شمارهٔ ۲۶ - یعنی کشک

 

نام جویا کنون که دیده ابر

هست چون چشم عاشقان پراشک

خانه‌ای دارم از عنایت شاه

که برد دیگ حجله بر وی رشک

آرد در خم ،برنج در انبان

[...]

وحشی بافقی
 

آذر بیگدلی » دیوان اشعار » مثنویات » شمارهٔ ۱۱

 

هر دو کس، هر دو کس دو دیده پر اشک

دشمن جان هم شوند از رشک

آذر بیگدلی
 

ادیب الممالک » دیوان اشعار » مثنویات » شمارهٔ ۱۸ - در ستایش آب شلف معدنی تنکابن

 

دینشان پیشوا و عقل پزشک

داده جلابشان ز عنبر و مشک

ادیب الممالک
 
 
۱
۲
sunny dark_mode