گنجور

مسعود سعد سلمان » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۱۶ - پیری و جوانی

 

آدمی سر به سر همه عیب است

پرده عیبهاش برناییست

زیر این پرده چون برون آید

همه بیچارگی و رسواییست

مسعود سعد سلمان
 

اوحدی » جام جم » بخش ۱۱۶ - در منع تقلید

 

هر چه داننده گوید از جاییست

پی نادان مرو، که خود راییست

اوحدی
 

اوحدی » جام جم » بخش ۱۱۹ - در ذکر معاد و تجرد کلی

 

هر یکی را در آن جهان جاییست

وندران منزلی و ماواییست

اوحدی
 

اوحدی » جام جم » بخش ۱۲۸ - خطاب به خواجه غیاث‌الدین محمد

 

آن مبین کم سریست یا پاییست؟

بشنو کین سخن هم از جاییست

اوحدی
 

جهان ملک خاتون » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۳۴۰

 

دل من در فراق شیداییست

خسته از درد ناشکیباییست

گر پریشان شدست معذورست

دایماً زان دو زلف سوداییست

عشق او را چگونه شرح دهم

[...]

جهان ملک خاتون
 

هلالی جغتایی » شاه و درویش » بخش ۴۴ - ایضا فی الموعظه النصیحه

 

هر کجا تازه سرو رعنایی‌ست

قد موزون سروبالایی‌ست

هلالی جغتایی
 

فیض کاشانی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۷۵

 

دل گرفتار ماه سیما ئیست

جان هوادار سرو بالائیست

گه جنون گاه عقل و گه مستی

در دل تنگ ما تماشائیست

در غم عشق هر پری روئی

[...]

فیض کاشانی
 

ملک‌الشعرا بهار » منظومه‌ها » کارنامهٔ زندان » بخش ۷۵ - ملاقات دوم با آیرم

 

طرفه هنگامه و الالائیست

بلعجب بربشول و غوغائیست‌

ملک‌الشعرا بهار
 

ملک‌الشعرا بهار » منظومه‌ها » کارنامهٔ زندان » بخش ۸۲ - گفتار دهم در صفت زن گوید

 

کار او با جمال و زیباییست

هنر و پیشه‌اش خودآراییست

ملک‌الشعرا بهار
 
 
sunny dark_mode