گنجور

امیر معزی » غزلیات » شمارهٔ ۱۹

 

رفت یار و غمی ز یار بماند

جان زغم زار و تن نزار بماند

دل و یار و نشاط هر سه شدند

عشق و هجران و درد یار بماند

رفت معشوق و عشق باقی ماند

[...]

امیر معزی
 

سعدی » گلستان » باب پنجم در عشق و جوانی » حکایت شمارهٔ ۱۵

 

گل به تاراج رفت و خار بماند

گنج برداشتند و مار بماند

سعدی
 
 
sunny dark_mode