گنجور

انوری » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۱۰۹ - در مدح صفوةالدین مریم خاتون

 

ای نهان گشته در بزرگی خویش

وز بزرگی ز آسمان شده بیش

آفتاب این چنین بود که تویی

آشکار و نهان ز تابش خویش

تو ز اندیشه آن سویی و جهان

[...]

انوری
 

انوری » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۱۱۰ - در مدح صاحب اوحدالدین اسحق

 

دوش سرمست آمدم به وثاق

با حریفی همه وفا و وفاق

دیدم از باقی پرندوشین

شیشه‌ای نیمه بر کنارهٔ طاق

می چون عهد دوستان به صفا

[...]

انوری
 

انوری » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۱۱۴ - در وصف کوشک صدر سعید ابوالحسن عمرانی

 

حبذا کارنامهٔ ارتنگ

ای بهار از تو رشک برده به رنگ

صحنت از صحن خلد دارد عار

سقفت از سقف چرخ دارد ننگ

داده رنگ ترا قضا ترکیب

[...]

انوری
 

انوری » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۱۲۳ - در مدح متمن الحضرة سعدالدین اسعد بن اسماعیل

 

مؤتمن اسعد بن اسماعیل

آن به قدر و شرف عدیم عدیل

هست خورشید آسمان جلال

هست مختار مهتران جلیل

آنکه در خاک حلم او آرام

[...]

انوری
 

انوری » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۱۳۰ - در صفت افلاک و بروج و مدح ناصرالدین طاهربن المظفر

 

جرم خورشید دوش چون گه شام

سر به مغرب فرو کشید تمام

از بر خیمهٔ سپهر بتافت

ماه رزین او چو ماه خیام

چون طناب شفق ز هم بگسست

[...]

انوری
 

انوری » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۱۳۳ - در مدح ضیاء الدین مودودبن احمد عصمی

 

مملکت را به کلک داد نظام

ثانی اثنین صدر آل نظام

همچنین جاودان ز کلکش باد

ملک گیتی به رونق و به نظام

صدر دنیی ضیاء دین خدای

[...]

انوری
 

انوری » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۱۳۴ - در صفت افلاک و بروج و مدح صاحب ناصرالدین

 

دوش سلطان چرخ آینه فام

آنکه دستور شاه راست غلام

از کنار نبردگاه افق

چون به دست غروب داد زمام

دیدم اندر سواد طرهٔ شب

[...]

انوری
 

انوری » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۱۳۹ - در صفت بارگاه ملک الوزرا مخلص‌الدین از زبان صفه

 

من که این صفهٔ همایونم

دایهٔ خاک و طفل گردونم

در نهاد از فلک نمودارم

در علو از زمانه بیرونم

از شرف پاسبان کهسارم

[...]

انوری
 

انوری » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۱۴۰ - مدح مجدالدین ابوالحسن عمرانی

 

آفرین باد بر چو تو مخدوم

ای نکوسیرت خجسته رسوم

ای بصورت فرود دور فلک

وی بمعنی ورای سیر نجوم

دخل مدح تو از خواص و عوام

[...]

انوری
 

انوری » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۱۴۱ - مدح صدر تاج‌الدین ابراهیم

 

اختیار ملوک هفت اقلیم

تاج دین خدای ابراهیم

باز بر تخت بخت کرد مقام

باز در صدر ملک گشت مقیم

کرد خالی شهاب کلکش باز

[...]

انوری
 

انوری » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۱۴۸ - در مدح یکی از بزرگان

 

ای ز کلک توراست کار جهان

صاحب و صدر و افتخار جهان

گوهرت روی کائنات وجود

مسندت پشت شهریار جهان

نظرت حافظ نظام امور

[...]

انوری
 

انوری » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۱۵۱ - در مدح فخرالسادات مجدالدین ابوطالب نعمه

 

آیت مجد آیتی است مبین

منزل اندر نهاد مجدالدین

سید و صدر روزگار که هست

ز آل یاسین چو از نبی یاسین

میر بوطالب آنکه مطلوبش

[...]

انوری
 

انوری » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۱۵۲ - در مدح مجدالدین ابوالحسن عمرانی

 

ای جهان را جمال و جاه تو زین

اسم و رسم تو اسم و رسم حسین

در و دست تو مقصد آمال

دل و طبع تو مجمع‌البحرین

عرصهٔ همتت چنان واسع

[...]

انوری
 

انوری » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۱۵۳ - فخرالدین خالد قطعه‌ای به مطلع زیر به انوری نوشته و او را مدح گفته انوری در جواب فخرالدین قصیدهٔ ذیل را گفته و پسر او را که طفل بوده ستوده

 

و علیک السلام فخر الدین

افتخار زمان و فخر زمین

ای نهفته مخدرات سخنت

چهره از ناقد گمان و یقین

ای تلف کرده منفقان سخات

[...]

انوری
 

انوری » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۱۵۴ - مدح ملک‌الاسخیا ابوالمفاخر امیر فخرالدین

 

افتخار زمان و فخر زمین

بوالمفاخر امیر فخرالدین

آنکه در دست او سخا مضمر

وانکه در کلک او هنر تضمین

آسمانیست آفتابش رای

[...]

انوری
 

انوری » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۱۵۶ - در مدح ناصرالدین طاهربن مظفر

 

صاحب روزگار و صدر زمین

نصرت کردگار ناصر دین

طاهربن المظفر آنکه ظفر

هست در کلک و خاتمش تضمین

آنکه بی‌داغ طاعتش تقدیر

[...]

انوری
 

انوری » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۱۶۷ - در مدح صدراعظم زین‌الدین عبد الله و شکر صحت یافتن او از بیماری

 

از محاق قضا برون شد ماه

وز عرای خطر برون شد شاه

باز فراش عافیت طی کرد

بستری غم‌فزای و شادی‌کاه

باز برداشت وهن ملت و ملک

[...]

انوری
 

انوری » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۱۶۸ - در مدح امیر علاء الدین اسحاق

 

خاص سلطان علاء دین اله

میر اسحاق صدر مجلس شاه

آسمانیست آفتابش رای

آفتابیست آسمانش گاه

آن بلنداختری که پیش درش

[...]

انوری
 

انوری » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۱۶۹ - در تهنیت عید و مدح صاحب ناصرالدین طاهر

 

ای سراپردهٔ سپید و سیاه

ای بلند آفتاب و والا ماه

شعلهٔ صبح روزگار دو رنگ

در زد آتش به آسمان دوتاه

از افق برکشید شیر علم

[...]

انوری
 

انوری » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۱۸۶ - در تهنیت عید و مدح مجدالدین ابوالحسن عمرانی

 

جشن عید اندرین همایون جای

که بهشتی است در جهان خدای

فرخ و خرم و همایون باد

بر خداوند این همایون جای

مجد دین بوالحسن که طیره کند

[...]

انوری
 
 
۱
۳
۴
۵
۶
۷
۱۴
sunny dark_mode