گنجور

نورعلیشاه » دیوان اشعار » غزلیات » بخش دوم » شمارهٔ ۶۰

 

گریه عاشقان سحر باشد

که سحر گریه را اثر باشد

حالت عاشق این بود جاوید

که لبش خشک و دیده تر باشد

راز عشقش چه جوئی از عقلا

[...]

نورعلیشاه
 

نورعلیشاه » دیوان اشعار » غزلیات » بخش دوم » شمارهٔ ۶۱

 

تا مرا نور در بصر باشد

بجمال ویم نظر باشد

نظری را که او کند نظری

آن نظر کیمیا اثر باشد

کافرم گر بجنب رخسارش

[...]

نورعلیشاه
 

نورعلیشاه » دیوان اشعار » غزلیات » بخش دوم » شمارهٔ ۶۷

 

سرنهادم برت بخاک نیاز

تا تو بر گیریش بخنجر باز

کوشش عاشقان ز معشوقست

شمع پروانه را دهد پرواز

گرنه مستش کند کرشمه گل

[...]

نورعلیشاه
 

نورعلیشاه » دیوان اشعار » غزلیات » بخش دوم » شمارهٔ ۷۱

 

ای نهان از توام بجام اخلاص

ای بجان از توام نهان اخلاص

جان من چون تو نیست جانانی

که توان داشتن بجان اخلاص

تا بجان کرده جای اخلاصت

[...]

نورعلیشاه
 

نورعلیشاه » دیوان اشعار » غزلیات » بخش دوم » شمارهٔ ۷۴

 

ای خدایت زهر بلاحافظ

من برفتم ترا خداحافظ

غیر حق حافظی نمی بینم

حق ترا باد دائما حافظ

حافظ کشتی ار خداست ببحر

[...]

نورعلیشاه
 

نورعلیشاه » دیوان اشعار » غزلیات » بخش دوم » شمارهٔ ۹۳

 

ای ز نور تو چشم جان روشن

جان چو باشد همه جهان روشن

گرنه شب از رخت بتابد نور

کی شود ماه آسمان روشن

آفتاب فلک هم از رویت

[...]

نورعلیشاه
 

نورعلیشاه » دیوان اشعار » غزلیات » بخش دوم » شمارهٔ ۹۵

 

چو بسمل کردی و بردی دل من

بیا باری بگو کو بسمل من

رود جان از بدن بیرون ز مهرت

نخواهد رفت بیرون از دل من

چو پروانه همه بال و پرم سوخت

[...]

نورعلیشاه
 

نورعلیشاه » دیوان اشعار » غزلیات » بخش دوم » شمارهٔ ۹۶

 

نه تنها منزل او شد دل من

که شد بر درگه او منزل من

چو طفلان خفته نالان در سحرگاه

بپهلوی غمت هرشب دل من

چگویم زان لب شیرین که لعلش

[...]

نورعلیشاه
 

نورعلیشاه » دیوان اشعار » ترجیعات » شمارهٔ ۳

 

بزم ما بزم عاشقان باشد

نقل ما نقل عارفان باشد

هرنفس جان تازه از غیب

از تن عاشقان روان باشد

هرکه آمد ببزم ما بنشست

[...]

نورعلیشاه
 

نورعلیشاه » دیوان اشعار » ترجیعات » شمارهٔ ۴

 

رو وصال خدا طلب ای یار

بگذر از خویش و بگسل از اغیار

چشم جان برگشا ببین در دل

متجلی است جلوه دلدار

جان حجابست در ره جانان

[...]

نورعلیشاه
 
 
۱
۲
۳