گنجور

ابوالفرج رونی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۶۳ - ایضاً له

 

ای بکوجاه برده موکب شاه

دیده اقبال شاه بر کوجاه

بوده چون هفتهای شادیها

هفته میزبان شاه و سپاه

نه زرنج کشفته خورده دریغ

[...]

ابوالفرج رونی
 

ابوالفرج رونی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۶۵ - ایضاً له

 

ای سرافراز تاج و والاگاه

ملک را تهنیت کنید به شاه

شاه مسعود کز قران سعود

نظرش قدر بیش دارد و جاه

آنکد بی مدح او فلک ننهاد

[...]

ابوالفرج رونی
 

ابوالفرج رونی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۶۷ - ایضاً له

 

نکند کار تیر آیازی

شل هندی و نیزه تازی

پیش پیکان او کی آید کوه

گر بداند که چیست جانبازی

بار سوفار او زه چرخش

[...]

ابوالفرج رونی
 

ابوالفرج رونی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۶۹ - ایضاً له

 

آمد آن اصل شرع و شاخ هدی

آمد آن برگ عقل و بار ندی

سید عالم و عمید اجل

عمده ملک و دین ابوالاعلی

رتبت او نهاده منبر و تخت

[...]

ابوالفرج رونی
 

ابوالفرج رونی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۷۱ - در تعریف عمارت و مدح بورشد رشید خاص

 

ای همایون بنای آهو پای

آهویی نانهاده در تو خدای

ایمن از مکر و قصد یکدیگر

در تو شیران و آهوان سرای

سقف تو چون فلک نگارپذیر

[...]

ابوالفرج رونی
 

ابوالفرج رونی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۷۷ - ایضاً له

 

میل کرد آفتاب سوی شمال

روز فرسوده را قوی شد حال

باد بر شاخ کوفت شاخ درخت

خاک در بیخ دوخت بیخ نهال

کوه در آب رفت از آتش میغ

[...]

ابوالفرج رونی
 

ابوالفرج رونی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۸۰ - ایضاً له

 

حضرتی شد بزرگ چون غزنین

لاهوار از قدوم شاه زمین

پشت مسعودیان ملک مسعود

روی بازار آل ناصر دین

تاجور خسروی که رشک برد

[...]

ابوالفرج رونی
 

ابوالفرج رونی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۸۴ - ظاهرا در مدح سیف الدوله محمود بن ابراهیم سروده شد در هنگامی که بغزو هندوستان بسیجیده بود

 

شاد باش ای مطاع فتنه نشان

ای ز امن تو خفته فتنه ستان

ای برون تاخته کفایت تو

در عجب آرمیده شیطان

خورده از جام اهتمام تو آب

[...]

ابوالفرج رونی
 

ابوالفرج رونی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۸۵ - در مدح ثقة الملک طاهر بن علی

 

ثقة الملک خاص و خازن شاه

خواجه طاهر علیک عین الله

به قدوم عزیز لوهاور

مصر کرد و ز مصر بیش به جاه

نور او نور یوسف چاهی است

[...]

ابوالفرج رونی
 

ابوالفرج رونی » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۱۵ - قطعه ای که به مسعود سعد سلمان نوشته شده

 

بوالفرج را در این بنا که در آن

اختلاف سخن فراوان گشت

سخنی چند معجب است که عقل

بر وقوفش رسید و حیران گشت

گوید این در بهشت یکچندی

[...]

ابوالفرج رونی
 

ابوالفرج رونی » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۱۶

 

ای جوادی که کوه و دریا را

باعطای تو ملک و مال نماند

شکر انعام تو به جان گویم

که زبان را در او مجال نماند

آن درختی است بر تو که ازو

[...]

ابوالفرج رونی
 

ابوالفرج رونی » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۱۷ - در مدح ابونصر پارسی

 

سال عمر عزیز آن نو گشت

که بزرگیش نیست نو به جهان

خواجه بونصر داده ایزد

صاحب جیش و صاحب دیوان

در بزرگی و عز و جاه و شرف

[...]

ابوالفرج رونی
 

ابوالفرج رونی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱

 

روی چون حاصل نکوکاران

زلف چون نامه گنهکاران

غمزه مانند آرزوی مضر

در کمینگاه طبع بیماران

خیره اندر کرشمه چشمش

[...]

ابوالفرج رونی
 
 
۱
۲
sunny dark_mode